زیارت نامه....
بالاخره بعد از دوسال و اندی محمد حسین خان رو بردیم مشهد پابوس امام رضا(علیه السلام)
با اینبار سومین دفعه است که همه کارهامون رو واسه مشهد رفتن محمد حسین جفت و جور می کردیم اما لحظه آخر همه چیز بهم می خورد ولی اینبار امام رضا(علیه السلام) دلش به حالمون سوخت وطلبید ولی این محمدحسین ورووجک یه بلایی سرمون آورد که حتی نتونستیم یه عکس درست و حسابی بندازیم تازه شده بودیم انگشت نمای دیگرون،حتی خودم هم یه بار شنیدم که یه خانومه داره بچه اش رو نصیحت می کنه و با انگشت محمد حسین رو نشون می ده میگه ببین این نی نی چقدر مامانشو اذیت می کنه
دیگه شما حساب کارو بکنید........
٢٦/آذر/١٣٩١ - مشهد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی