تو ماهی من ستاره!!!!!!!!!!!!
دیشب موقع خواب محمد حسین شروع کرد سر به سر من گذاشتن
بچه ام از خودش یه بازی اختراع کرده بود و همش با خنده و ذوق و شوق اسم های مختلف رو من میگذاشت مثلا میگفت مامان تو خاله لیلا هستی و بعد کلی می خندید منم سر به سرش میگذاشتم و یه اسمی روش می گذاشتم مثلا محمد به من میگفت مامان تو عمو سرویس (راننده سرویس اداره) هستی و من هم بهش می گفت تو خاله فخری ( مربی مهد کودکش) هستی خلاصه بچه ام کلی می خندید و بهش خوش میگذشت تا اینکه بعد از نیم ساعت دیگه خسته شد و آروم و بی صدا تو رختخوابش دراز کشیده بود چند دقیقه بعد برگشت سمت من و خیلی آروم توی گوشم گفت:
تو مامان فهیمه ای من محمد حسینم
تو ماهی من ستاره ام
فکر کنید!!!!!
دنیا با همه خوشی هاش نمی تونست لذتی رو که من از شنیدن این جمله بردم بهم بده! یهو رفتم رو ابرها
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی